ارسالشده در نوشتههای بابی در مارس 11, 2010
داستان مال چند سال پیشه، تو این کشوری که ما زندگی میکنیم، اکثر آدمایی که اهل مسافرت هستن، وقتی اسم ایران رو میشنون، فورا میگن که خیلی دلشون میخواد یکبار برن شیراز رو ببینن، من هم اینقد اینحرفو از خارجیها شنیده بودم که دیگه عقده شده بود برام (more…)